خاطرات

ساخت وبلاگ
دیدین آدمها ترس هاشون رو انکار می کنن؟ یا باهاش روبروی نمیشن؟ شده مثل من ... تاریخ شروع این بلاگ رو که نگاه کردم یه لحظه تو ذهنم یه چیزی جرقه خورد از پارسال آبان ماه این وبلاگ و دارم اما کو چاره ؟؟ زندگیی مشترک من همونجایی که پارسال بود و شاید حتی بدتر هم شده .. دیگه بدون اینکه حتی اذیت بشم تنها میام تو تخت .. شاید در روز چندبار شده به این وضعیت فکر می کنم که من تو این زندگی مشترک چیکار می کنم؟ چی منو نگر داشته که نمی تونم دل بکنم؟ یا بهتر بگم از کدوم ترسم اینقدر می ترسم که هنوز تو این خونه موندم + نوشته شده در  دوشنبه سوم مهر ۱۳۹۶ساعت 2:15  توسط سحرجوون  |  خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 0:06

خیلی وقته ننوشتم  .. دوباره سرگرم شدم و خاطراتم کمتر فشار میارن سنگینی نفس هام کمتر شده اما تنهایی درونم هنوزم اذیتم می کنه .. دوباره شروع به کار کردم و متاسفانه باید بگم که دوباره پیش همون آدم هام که زندگی مشترکمو از وسط نصف کردن .. کنار هم با خنده ظاهری و فحش پشت سر کنار میاییم اما این اون زندگی خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 21:01

موهای پریشان من در باد

 کوهستان متروک

و شبی که در راه است...

دختری که پشت به من ایستاده قلبی آبستن غصه دارد

و سوالی که در ذهن من است

سنگینی می کند،

او کیست ؟

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 18:17  توسط سحرجوون  | 
خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 21:01

بعد از یه اضطراب طولانی اومدم ..

شاید نوشتن دردی ازم دوا کنه یا شاید فقط همه چی رو بدتر کنه

خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : شروع کار با سرمایه کم,شروع کار,شروع کار جدید, نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 37 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 5:25

مامان بُزرگَم آخر همه‌ی تلفن‌هایش
می‌گفت:
کاری نداشتم که!!!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم..
ما هم که جوان و جاهلْ،
چه می‌دانستیم صدا
با دل ِ آدم ، چه می‌کند...

خاطرات...
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : متن زیبا,متن زیبا برای دوست,متن زیبا برای, نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 5:25

امروز متوجه مساله غریبی شدم .. چرا!!؟ مادری که سنی ازش گذشته و از درد پا خوابیده با زور بلند میشه تا برای بچه هایی که گرسنه ان غذا درست کنه ..   بچه هایی که سنشون بالاتر از 20 یا حتی 30 .. یعنی خودخواهی انقد واجبه؟ یعنی اینا خودشون نمی تونن غذا درست کنن؟ یعنی گرسنگی انقد واجبه که انسان مادرش رو از خواب بیدار کنه و با طلبکاری بگه چرا باقی مونده ناهار ظهر رو بیرون ریختی و حالا پاشو غذا درست کن ... من موندم که من بین این آدم ها چه می کنم!!؟؟؟؟؟   خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : خانواده,خانواده برتر,خانواده دکتر ارنست, نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 5:25

  پاييز؛ بيدهای مجنوننيمكت چوبینارنجی های رقصان در بادتو هم كه باشیصداي خش خش برگ هازير قدم هايم عاشقانه ترين ملودی جهان خواهد بود. ســارا قبــادي خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : پاییز,پاییز شعر,پاییز به انگلیسی, نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 5:25

حالم که خراب می شه گذر زمان رو احساس نمی کنم .. به لطف این اضطراب لعنتی همه چیز سخت می شه .. همه فکر می کنن حال من خوب شده . اما وقتی ندونی چته چطور حالت بهتر میشه که !!؟ بعد اون سالهایی که انگار تو یه حباب بی غمی زندگی می کردم و با دوستام دور ایران چرخ می زدم با خودم فکر می کردم که سحر تموم دردای قبلی با این دوستا با این زندگی جدید حل می شه .. اما حل کردن گذشته یا دردایی که کشیدم الان شده جزو آخرین دردهام ... می دونی من به اونا انقدری اعتماد داشتم که تموم بی اعتمادی دوران بچگیم با اونا محو می شد .. اما من کجا و راحتی کجا ... بعد از اونا و بعد از چند سال فک می کردم با اومدن به خونه علی تموم دردام تموم می شه .. اما درد من علی نبود که با علی تموم بشه ... و در حال حاضر هنوزم بزرگترین حفره قلبم رو تموم زندگیم حکم می کنه و من هیچ کاری از دستم برنمیاد ... هنوزم من همون دختر کوچیکم که فکر می کرد باید مواظب مامانش باشه تا یه وقت باباش اذیتش نکنه ...    براے رفتڹ چمداڹ میبندند براے ماندڹ دڸ..! مڹ ڪدام را ببندم..! ڪہ نہ خیاڸ رفتڹ دارم و نہ تواڹ ماندڹ...   خاطرات...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoriesblog6 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 5:25